میگم «خستهام.»
میگه «میدونم ولی نباید جا بزنی.»
میگم «سخته.»
میگه «از اول هم قرار نبود آسون باشه. ولی روزای سخت میگذرن و آدمای محکم و منطقی از ما میسازن.»
میگم «زندگی ارزش ادامه دادن داره؟»
میگه «داره.»
میگم «ارزش تحمل روزای سخت رو داره؟»
میگه «داره!»
میگم «این حجم از سختی رو تاب نمیارم من.»
میگه «تو سختتر از اینا رو گذروندی. از اینم میگذری.»
میگم «نمیتونم.»
میگه «تو قوی تر از چیزی هستی که فکر میکنی! من به تو و تواناییهات ایمان دارم. بهش فکر نکن، فقط برو جلو، فقط ادامه بده.»
پاره ای از غرغرات : نامجو میفرماید «خسته ام از کلام قصار و راویانی که قصد میکنند در شفای حال من!» هیچی فقط خواستم بگم من این آهنگ و این قسمتش رو گوش ندادم؛ زندگی کردم :))
پاره ای از توضیحات : دوستانی که با پیام های پر مهر و گاهی پر خشم تون من رو مورد عنایت ویژه قرار دادید بابت بسته بودن کامنت ها باید عرض کنم به حضور منورتون که روابط برای من بسیار اهمیت داره. اینکه شما زحمت بکشید و کامنت بگذارید و من هم به سبب اینکه اندکی بی حوصله ام و حال چندان خوشی ندارم جواب ندم یا با انرژی نه چندان مثبتی پاسخ بدم، زشته دیگه! درست نیست! فلذا کامنت ها رو بسته ایم. :)
جهت سوال های احتمالی : من خوبم؛ دست کم الان خوبم! ولی جونم بگه براتون که حالم ثبات نداره. به طرفه العینی تغییر حال میدم. البته صاحب نظران معتقدند که همین که از اون بی حسی حاد و بی تفاوتی نسبت به اتفاقات خارج شدم جای شکر داره D:
پاره ای از ابراز محبت : خوشحالم که دوستای خوبی دارم. ممنونم که حواستون بهم هست. کامنت هاتون کلی ستاره روشن میکنه توی چشم و دلم. همگی عزیزید و از این حرف ها :)
عنوان : مهدی اخوانثالث
- بـقـچـه
- پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۹