وقتی یه نفر دچار افسردگی، پوچی یا اندوه می‌شه، وقتی یه آدم برونگرا، تا اندازه‌ی زیادی سکوت می‌کنه و درونگرا می‌شه، وقتی یه آدم شکمو، تا حد قابل توجه‌ای اشتهاشو از دست می‌ده، وقتی یه آدم شاد و بذله‌گو، غمگین و ساکت می‌شه، وقتی که یه آدم وراج، کم حرف می‌شه. و هزارتا وقتی دیگه، باید اینو فهمید که در مرحله‌ی اول خودش داره اذیت می‌شه. و در مرحله‌ی بعدیه که حالش روی اطرافیانش تأثیر می‌ذاره. پس، به جای اینکه هی دلتنگی برای آدم قبلی رو گوشزد کنید، هی برای حال بدش به جونش غر بزنید فقط سعی کنید درکش کنید، و اینو بدونید که، اون خودش درگیر یه سری جنگ‌های درونیه و خودش خیلی بیشتر از شما دلش برای خود سابقش تنگ شده.

 

پی‌نوشت : درسته که خیلی خسته‌م. درسته که هیچ چیز مثل قبل نیست ولی تلاش‌ها برای برگشتن به خود ادامه داره. هرچند کند، هرچند کم...